•⇘⇘•สλℓΐห•⇘⇘•
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدییییید آقا من هنوز با اینجا درگیرم!

پيوندها
تفریحی
ساعت مچی مردانه کاسیو
دختـــــــــــرجنـــــــــــــــوبی
یکه پسر تنها
bamaram~*~friends
っ-●益●)っ ,︵‿ ᙢᎩ ᒪᗩᔕ♈ ᕊᖇᙓᗩ♈ᖺ)
Mahtarin
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ejqolak و آدرس aylin.boxblog.com.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 63
بازدید کل : 45026
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
aylin

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 19:20 :: نويسنده : aylin
روش درس خوندن من در ایام امتحانات:این که نمیاد …اینم که طولانیه ولش کن …اینم که تابلویه جوابش چیه !آخیش ، پاشم برم بیرون
 
جمعه 29 دی 1391برچسب:, :: 22:3 :: نويسنده : aylin
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود!!! الان “منفعت” جاشو گرفته از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی، میبُری از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی، زیادی‌ای… دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میارهخواب خواب میاره ولی محبت خیانت میاره ! یک ساعته اومدم اتاقم و در اتاقمم بستم ک دارم درس میخونم الان بابام اومده میگه دخترم داری چیکا میکنی؟گفتم دارم درس میخونم میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی ! هیچی ترسناک تر از این نیس بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کردهحالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه !! های اونایی که خیلی خودتونو میگیرید چاه توالت هم خیلی وقتا میگیره گفتم که در جریان باشید آیا میدانید کوتاه‌ترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
 
پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : aylin
یکی از فانتزی هام اینه که واسم خواستگار میومد.......بعد من میگفتم : شمااومدين منو بگيرين؟اونام می گفتن : بلــــــــــــه! بعد منم میدویدم و داد میزدم:اگه میتونین منوبگيرين ... اگه میتونین منو بگيرين!... خلاصه همینجوری تا شب بازی می كرديم !=)))))))))))) یکی از فانتزی هام اینه که یکی داره می ره زیر ماشین رو نجات بدم بعد سرم رو بندازم پایین برم. وقتی داد زد: «اسمت چیه؟»یه لحظه سرم رو بچرخونم و دوباره برگردم و کم کم تو افق ناپدید شم !
 
سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 20:7 :: نويسنده : aylin
مرا زمانی از دست دادی که میان روزمرگی هایت گم شده بودی و تو فرصت آن را نداشتی که دلتنگم باشی عجب از من! تمام دل مشغولی ام تو بودی…تمامی دقایقم با تو می گذشت اما حتی در لابه لای دفتر خاطراتت هم نبــــــــــــودم
 
دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, :: 14:6 :: نويسنده : aylin
گاهی وقتهــا مجــــبوری احـــمق باشــی ... روی کـاغذ می نویــســم دســتهــــای تو و روی آن دســت مــی کشــم
 
یک شنبه 24 دی 1391برچسب:, :: 2:8 :: نويسنده : aylin
به سلامتی کسی ک چه عشقش پیشش باشه چه نباشه چشمش مثله فانوس دریایی نمیچرخه...
 
شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 21:47 :: نويسنده : aylin
میگن:پیچ رو هر چقدر سِفت کنی موقعِ باز کردنش همون قدر باید زور بزنی...حالا هِی منو بپیچون،به موقعش دهنتو سرویس میکنم...
 
شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : aylin
دختران بی تقصیرند،این روزهاآدم نمی بینند تا برایش حوا شوند.والا..... همه ...... نقطه چين ..........شدن .
 
شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : aylin
پسر: چرا گوشيتو جواب نميدي!؟!؟!دختر: لعنتي چي داري ميگي من گوشيم اصلن زنگ نخورده......از صبح بالاي ده بار گرفتمت خودت چرا جواب ندادي!پسر: من گوشيم اصلن زنگ نخورده!دختر: بگو جايي بودم که نخواستم جواب بدم بگو با کسي بودم چرا ميترسي!پسر: ميگم گوشيه من زنگ نخورده!!!!!!!!!دختر: همتون مثل همين بشکنه اين دست که نمک نداره با کي بودي هاااااااااااااااان!!پسر: ايني که تورو گرفته من بودم و تو جواب ندادي چرا دست پيشو ميگيري!دختر: يعني داري ميگي من دروغ ميگم......تف به روت بياد خيلي کثيفي..........پسر: رواني اعصابمو بهم ريختي!!!!!!!!!!دختر: ديگه نميخوام ببينمت مرتيکه ي خائن:(( ديگه بهم زنگ نزن بايييييييييي پسر دوم: اين همون عاشقته دختر: آره طفلي پسردوم: نميدونم اينا تو هاليوود دارن چه گهي ميخورن يکيشون بايد بياد تورو کشف کنه !!دختر: مرسي پسردوم: سر من اين فيلما رو دراري دهنتو سرويس ميکنما!دختر: من ازينکارا با تو نميکنم عشقم پسردوم: آفرين بيا يه دور ديگه بريم دختر: باشه اه وايسا اس دادپسردوم: چي نوشته؟؟دختر: نوشته عزيزم منو ببخش از کوره در رفتم دوستت دارم بوس بوس قلب:)))پسر دوم:هه بدبخت ساده دختر: بذا بنويسم باشه اين يه بارو ميبخشم آخه طرف به درد ميخوره پسردوم: باشه ولي زودباش ...دختر: تموم شد شروع کن
 
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : aylin
خخخخ
 
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 19:37 :: نويسنده : aylin
1. نمیتونین موهای سرتون رو بشمارین 2. چشماتونو نمیتونین با صابون بشورین 3. نمیتونین در حالی که زبونتون بیرون هست نفس بکشین 4. شما الان زبونتونو بیرون آوردین و سعی میکنین که نفس بکشین 5. شما از اینکه گول خوردید دارین می خندین D
 
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 18:48 :: نويسنده : aylin
دلـــــم براے تــو کــه نه,ولـ ــے َبرای روزهــا ی باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده براے تــو که نه ولے برای "مواظِـ ـب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده براے تـــو که نه ولے برای نگاهـ ـے که تا پیچ سَرکوچه تعقیبم میکرد تَنـگــ شده براے تـــو که نه ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده راستش!براے اینها که نه . . . .برای خودت .....دلَم خیــلے تَنـگــ شده
 
سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : aylin
بوی گنــد خیانت تمام شهر را گرفته...!مردهای "چشم چــران" زن های"خـــائن"پسرهای "شهــوتی" دخترهای "پـــول پرست"پس چه شد؟؟؟چیدن یک سیــب و اینهمه تقــــاص؟!بیچاره "آدم" بیچاره "آدمیــت"بعضی وقتا فکر میکنم شیطون حق داشت سجده نکرد
 
شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 16:9 :: نويسنده : aylin
ناراحتم نباش، محــکم تر از آنم ک برای تنهــا نبودنم آنچه را ک اسمش را غــــرور گذاشته ام برایت به زمــیــن بکوبم؛ احســــــاس من قیمتــــی داشت ک تــــو برای پرداختـــ آن فقــــیر بودی
 
شنبه 16 دی 1391برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : aylin
!!میدانــی ؟!بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی ! بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند ! بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده!دیده ای ؟!... شنیده ای ؟! بعضـــی ها بی نهایتند
 
جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : aylin
من یک دخترم وقتی خسته ام وقتی کلافه ام...وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم شیشه ها را نمی شکنم غرورت را نمی شکنم دلت را نمی شکنم در این خستگی ها زورم به تنها چیزی که می رسداین بغض لعنتی ست
 
جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 21:18 :: نويسنده : aylin
خخخخ
 
جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 14:25 :: نويسنده : aylin
هرچی فکر میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه اخه این چیه:| فتم از عابربانک پول بگیریم میگه : وجه نقد موجود نیست. بعد مینویسه درخواست دیگری دارید؟!... آره 4 تا جوک بگو بخندیم!!!!!!!! دختر : سلام!پسر : سلام!دختر : شام چی خوردی؟پسر : شام چی خوردی؟دختر : داری اس ام اس های خودمو کپی میکنی واسم؟پسر : داری اس ام اس های خودمو کپی میکنی واسم؟دختر : من عاشقتم!پسر : شام قیمه داشتیم !!
 
پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : aylin
یکی میگفت دیشب با دوس دخترم حرف میزدم ازش پرسیدم عزیزم چی تنته؟گفت: من تاپ و شلوارك پوشیدم تو چی پوشیدی؟جواب دادم شلوار كردی قهوه ای بایه ركابی آبی!نمیدونم چرا قطع كرد!فكر كنم بابا و داداشش تو خونه كتو شلوار میپوشن , گندت بزنن
 
پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, :: 20:19 :: نويسنده : aylin
یادش بخیر اون قدیما هر وقت مامانمون سبزی می خریدتوش حلزون و کفشدوزک پیدا می کردیم تا یه مدت باهاش بازی می کردیم..!یه همچین تفریحات سالمی داشتیم ماالان همش آماده شده هست :|تفریحات سالمم ازمون گرفتن بعدم میگن چرا معتاد میشی
 
پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : aylin
وقتي ديدي...ناراحتي يا خوشحاليت براش فرقي نميکنه..........ديگــه وقتشــه فــراموشــش کنـــــي . .
 
چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : aylin
رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پــ نه پـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦ بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !میگه : این حرف آخرته ؟پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایرانو جهان ،لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦حواسم نبود با صورت رفتم تو در، میگه ندیدیش؟ میگم پـــ نه پــــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو.♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر، یارو گفت: راحت باشه؟ پــــ نه پــــ خارداشته باشه...♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦ دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم. میگه شما سوال داری؟ پـــ نــه پــــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری ...♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦ سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا... می گه پیاده می شین؟ پ نه پ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد!